سماعه گوید خدمت حضرت صادق علیه السّلام بودم و جمعى از دوستانش هم حضور داشتند که ذکر عقل و جهل به میان آمد
حضرت فرمود:
عقل و لشکرش و جهل و لشکرش را بشناسید،
سماعه گوید من عرض کردم قربانت گردم غیر از آنچه شما به ما فهمانیده اید نمی دانیم.
حضرت فرمود خداى عز و جل عقل را از نور خویش و از طرف راست عرش آفرید و آن مخلوق اول از روحانیین است پس به او فرمود پس رو او پس رفت سپس فرمود پیش آى پیش آمد.
خداى تبارک و تعالى فرمود: تو را با عظمت آفریدم و بر تمام آفریدگانم شرافت بخشیدم.
سپس جهل را تاریک و از دریاى شور و تلخ آفرید به او فرمود پس رو پس رفت فرمود پیش بیا پیش نیامد.
فرمود: گردنکشى کردى؟
او را از رحمت خود دور ساخت.
سپس براى عقل هفتاد و پنج لشکر قرار داد.
چون جهل مکرمت و عطاء. خدا را نسبت به عقل دید دشمنى او را در دل گرفت و عرض کرد
پروردگارا این هم مخلوقى است مانند من.
او را آفریدى و گرامی داشتى او را و تقویتش نمودى
من ضد او هستم و براو توانائى ندارم
آنچه از لشکر به او دادى بمن هم عطا کن
فرمود بلى میدهم ولى اگر بعد از آن نافرمانى کردى تو را و لشکر تو را از رحمت خود بیرون می کنم
عرض کرد خشنود شدم
پس هفتاد و پنج لشکر به او عطا کرد.
و هفتاد و پنج لشکرى که به عقل عنایت کرد (جنود عقل و جهل) بدین قرار است: